همه ما خطه شمال ایران ، مازندران و گیلان را با درختان سرسبز میشناسیم. معماری بومی گیلان نیز برایمان با چوب ، بالکن های بزرگ پیرامون ساختمان ، پرچین ها و … تداعی میشود. رشت، پرجمعیت ترین شهر این خطه، شهری بسیار پر تراکم بوده و به دلیل ساخت و سازهای چند دهه اخیر و سر بر آوردن آپارتمان های متعدد ، چهره ای همانند دیگر شهرها به خود گرفته و هویت خود را از دست داده است .
پروژه ای که برای طراحی به ما سپرده شد ، در ابتدا قرار بود آپارتمانی باشد همانند بقیه آپارتمان های دیگر . به طور معمول «اپارتمان» و «خانه روستایی» دو مفهوم غریبه اند . مفاهیمی روز به روز از هم دور شده و که در دهه های اخیر کمتر آپارتمانی در گیلان ساخته شد که همگام با معماری بومی آن منطقه باشد.
چالش پروژه مذکور ، بهره گیری و استفاده از معماری بومی و بازگرداندن این مفموم از دست رفته به ساختمان بود . آپارتمانی که نه قرار بود از معماری کلاسیک رومی و نه از معماری امروزی ( بین المللی) بهره گیرد . میخواستیم که هم در لایه فرم و هم در لایه عملکرد ، تا حد امکان خاطره هایی که رو به فراموشی هستند را مرور کنیم و از عناصر بصری و هویت بخش خطه گیلان در طراحی خود بهره مند شویم.
در ابتدای امر ، سعی نمودیم که توده ساختمان را به گونه ای جاگذاری کنیم درختان قدیمی موجود در حیاط حفظ شده و در عین حال ، دو رمپ سواره ( بالا و پایین رو ) و همینطور ورودی پیاده نیز در این بین جانمایی شود.
در زمان های نه چندان دور ، بخش بزرگی از زندگی در خانه های گیلانی ، در بالکن و فضای نیمه باز صورت میگرفت . اما بافت پرتراکم شهری ، مجالی برای بهره بردن از ایوانی بزرگ، کشیده و سراسری را نمیداد . و با توجه به دید نامناسب ساختمان همسایه روبرویی ، عملا بلا استفاده باقی میماند . لذا باید به نحوی این دید کنترل میشد .
برای این منظور ، در ابتدا ، بالکن را به نحوی چرخاندیم که دید مناسبی به فضای سبز انتها کوچه داشته باشد . و همچنین برای جلوگیری از اشراف و دید همسایه ، جداره بالکن را با پوششی از چوبها پوشانیم . جداره ای که تداعی کرد دیوارها و پرچینهای معماری بومی گیلان ، و یا هنر سنتی حصیر بافی باشد .این دیوار مشکب چوبی در نهایت ، به کل ساختمان تعمیم یافت و تبدیل به شالوده فرم بصری و هویت بخشی ساختمان شد. فرمی که نه تنها در نما ، که در کل ساختمان مورد استفاده قرار گرفت .
از آنجایی که فضای باز طبقه همکف عملا با راه های دسترسی و رمپ ها اشغال شده بود ، هیچ حیاط و فضای بازی برای زندگی باقی نمانده بود . بنا بر این ، به جای پشت بام شیبدار ، از بام مسطح استفاده و با باغبام ، فضای باز و فضا سبز عمومی ساختمان را تامین کردیم .
از آنجا که در این ساختمان آسانسور به باغبام دسترسی داشت، خرپشته دو طبقه و بسیار بلند بود . به طور معمول بخشهایی همچون خرپشته ، به عنوان حجمی زائد در نظر گرفته میشوند و نقش آنها در ترکیب با بقیه ساختمان ، نادیده گرفته میشود. در فرایند طراحی با تعمیم دادن پوسته مشکب چوبی ( طراحی شده جهت کنترل دید بالکن ها ) به خرپشته و حذف کردن قسمتی از سقف آخرین بالکن ، خرپشته را به عنوان حجمی در هم تنیده با نما کل ساختمان دیدیم .
طراحی فضاهای مشاء ، در امتداد طراحی کلی ادامه یافت . ورودی مجموعه ، لابی ، سقف پارکینگ و نورپردازی آن فضا نیز نیز با این پوسته مشبک چوبی ترکیب شد .
با توجه به اقلیم مرطوب شمال ، نیاز به کوران وجود داشت ، بنابر این ، راهرو و درب اتاق ها به گونه ای جانمایی شدند که به جهت باد همگام باشند .
یک بازشو باریک درکمدی که در راهرو واقع شده بود ، به برقراری جریان کوران باد کمک کرد . نهایتا، در روند طراحی داخلی واحد ها ، تصمیم گرفتیم که فضا را به ساده ترین و مینیمال ترین حالت ممکن در بیاوریم و به جای بازی با بافت ها ( کاغذ دیواری و … ) با حجم ها ( دیوار ها و فضاهای پر و خالی ) بازی کنیم .
و از بافت مجوف چوبی (نما) استفاده نکرده و دست ساکنین را در انتخاب انواع مبلمان ، بافت ها و سبکها طراحی داخلی باز بگذاریم. و در نهایت ، تنها فضای داخلی که بافت چوب در آن استفاده شد، سرویس ها و آشپزخانه بود .